ای روزگار دل شکن

هر دم مرا سنگی مزن

من سنگ ها در لقمه نان

دندان به راهي جز سقوط ندارد برگ پاييزي!

 

 وقتي مي داند درخت،عشق برگ تازه اي در سر دارد

 

من مینویسم باورش با تو!

نوشته ها بهانه اند.

 

فقط مینویسم که یادآوری کنمِ

دوستت دارم

باورش با تو! 

 

چه کنم با دل خویش؟!!!

چه دل مسکینی.

 

که غمین می شود اندر غم هر غمگینی!

هم غم گرگ دهد رنجش و هم غصه میش.

چه کنم با دل خویش؟!!!

 

گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم!!!!!!

سفید شد.

 

موهایی که برای برگشتنش آراسته بودم!

صبر.

یک دروغ بزرگ است.

سال هاست با غوره ها کلنجار می روم

حلوا نمی شوند!.

 

تیر خطاست زندگی!

دل به زبان نمیرسد،لب به فغان نمیرسد

 

کس به نشان نمیرسد،تیر خطاست زندگی!

بیدل دهلوی

 

دلم تنگ است!

من اینجا؛

 

بس دلم تنگ است. دندان دیده ام


روزگار سرد   , نوشته ,۱۳۹۲ , | نظر ,بدهيد ,لادن ,لادن  | نظر ,توسط لادن ,۱۳۹۲ ساعت , | نظر بدهيد , نوشته شده ,لادن  | نظر بدهيدمنبع

روزگار سرد

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها

The Big Bang Theory آشپزباشی پچ لیگ برتر ایران طراحی دکوراسیون داخلی | مرجع تخصصی دکوراسیون داخلی دانلود فایل تابلو ساز مجرب آسایش گستر _نصب،سرویس و تعمیر پکیج در شیراز قیمت برش لیزر برنج خرید انواع عروسک کرج درس